معنی جنگنده ژاپنی
حل جدول
فرهنگ معین
(جَ گَ دِ یا دَ) (اِفا.) آن که می جنگد، رزم کننده.
فرهنگ فارسی هوشیار
فرهنگ عمید
جنگکننده،
هواپیمای نظامی،
مترادف و متضاد زبان فارسی
حربی، رزمنده، جنگی، سلحشور، مبارز
لغت نامه دهخدا
ازگیل ژاپنی. [اَ ل ِ پ ُ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) رجوع به انبه ٔ ژاپنی شود.
فارسی به آلمانی
Japaner (m), Japanisch
واژه پیشنهادی
فانتوم
سخن بزرگان
ذهن خود را به آنچه می خواهید متمایل کنید، نه آنچه که نمی خواهید. مرگ، هم بزرگتر از کوه است و هم کوچکتر از مو.
معادل ابجد
1195